نیاز سنجی
مقوله سلامت و بهداشت، از مهمترین جنبههای توسعة هر کشوری است. جمعیت سالم میتواند توسعۀ بیشتر را موجب شود و هزینههای کمتری را تحمیل کند. با گذر از دورانی که اولویت اصلی سلامت جوامع، بیماریهای عفونی و در کل مبارزه با بیماریها بود، امروزه با افزایش امید به زندگی و بهبود سطح بهداشتی جوامع، موضوع ارتقاء سلامت بطور جدی در دستور کار سازمانهای بهداشتی قرار گرفته است. نگاهی کوتاه به اهداف توسعه هزاره نشان میدهد که نیمی از این اهداف به «ارتقاء سلامت» اشاره دارند. طبق تعریف برنامه توسعه ملل متحد، ارتقاء سلامت، بخشی از برنامه توسعه و فرآیندی است برای توانمندسازی مردم تا بر عوامل مؤثر بر سلامت خود کنترل داشته باشند.
برای اینکه یک جامعه به سوی توسعه اجتماعی و ارتقاء سلامت گام بردارد، داشتن تصویری از وضعیت موجود آن جامعه ضروری است. در واقع برنامهریزان و سیاستگذاران هر حوزهای، جهت اخذ تصمیمات صحیح، بایستی از قوتها و ضعفهای موجود در جامعه آگاهی حاصل کنند و نیازهای جامعه را در آن حوزه بشناسند. بطور ساده میتوان گفت، انتظار مردم از نظام سلامت، پاسخگویی به نیازهای آنان است. جهت نیل به این مقصود، نظام سلامت میبایست نیازهای واقعی مردم را شناخته و از چند و چون این نیازها مطلع گردد؛ بدین منظور «نیازسنجی» ضرورت پیدا میکند. نیازسنجی، تحقیقی است برای آنکه سیاستگذاری، برنامهریزی، و صرف منابع، بر اساس دادهها انجام شود، نه بر پایة سلایق فرد یا گروهی اندک، قضاوتهای ذهنی مدیران و کارشناسان، یا ملاحظات سیاسی.
از جمله ضرورتهای اجرای نیازسنجی، وجود اولویتهای متفاوت نیازها در اجتماعات مختلف، تنوع مداخلات اجتماعیِ در دسترس (اینکه چه نوع مداخلاتی، به چه مقدار در یک منطقه یا ناحیه خاص مورد نیاز است)، ضرورت ایجاد توازن میان راهبردهای مختلف (مثل پیشگیری و درمان) و تخصیص بهتر منابع مالی در میان انتخابهای موجود میباشد. نیازسنجی در هر جامعه بایستی منطبق با شرایط فرهنگی و اجتماعی آن باشد.
اجرای طرحهای نیازسنجی که با اولویتبندی و ارائه راه حلها توسط خود مردم و سایر ذینفعان همراه باشد، گامی درخور توجه در مسیر دستیابی به این مقصود است. بر این اساس در مرکز تحقیقات توسعه اجتماعی و ارتقاء سلامت کرمانشاه تا کنون دو بار در سالهای1381 و 1385 نیازسنجی صورت گرفته است. با توجه به ماهیت پویا و در حال تغییر نیازها، نیازسنجی امری دنبالهدار و قابل تکرار است و باید بر حسب نیاز در فواصل زمانی معین تکرار شود. چرا که در طول زمان برخی نیازها برطرف شده، برخی تغییر ماهیت داده و برخی نیازهای جدید نیز پدیدار میشوند. از طرف دیگر بر مبنای اساسنامه مرکز، هر سه سال یکبار باید نیازسنجی جدید صورت گیرد. به همین دلایل تصمیم به ا جرای نیازسنجی مجدد در محدوده تحت پوشش مرکز گرفته شد.
از آنجا که نیازسنجی اساساً برای رفع دغدغهای از اجتماع انجام میشود و بر اساس یافتههای آن لازم است پاسخ مناسبی به مشکلات داده شود، خود اجتماع نیز باید در تدوین سؤالها و سنجههای مطالعه مشارکت داشته باشند. با این کار از احتمال پیدایش برداشتهای نادرست بعدی کاسته خواهد شد و بر احتمال همکاریِ همة بخشهای اجتماع در اجرای نیازسنجی و سرانجام، کاربرد یافتههای آن در آینده، افزوده خواهد شد.مشارکت مردم در تعیین نیازهای خود امری عقلانی و قابل قبول است. در واقع مردم به شناخته شدن نیازهای عینی جامعه و اولویتبندی آنها کمک کرده و در ارائه راهحلها و اجرای آنها نیز میتوانند مشارکت فعال داشته باشند. دخیل نبودن ذینفعان برنامههای سلامت (مردم به عنوان مشتری اصلی، ارائهکنندگان خدمات بهداشتی درمانی و سایر بخشهای درگیر در توسعه اجتماعی اقتصادی) از یکسو باعث می شود تا امکان انتخاب با اهمیتترین موضوعات پژوهشی کاهش یابد و از سویی دیگر تضمینی به استفاده از نتیجه پژوهشهای صورت گرفته وجود نداشته باشد .
مشارکت ذینفعان، فلسفه تحقیقات مشارکتی جامعهمحور است ـ که پایگاههای تحقیقات جمعیتی نیز بر پایه این پژوهشها طرحریزی شدهاند ـ و باعث میشود تحقیق با مردم و نه بر روی مردم انجام گیرد. مشارکت مردم در پروژة نیازسنجی به توانمند شدن آنان کمک کرده و باعث میشود مشارکتکنندگان بطور سیستماتیک توانمند شوند و قدرت تجزیه و تحلیل و ارائه راه حل برای مشکلات خود را پیدا کنند.
این پژوهش را می توان به عنوان بخشی از رویکرد برنامهریزی شده به سلامت تلقی کرد. رویکرد برنامهریزی شده به سلامت از 5 مرحله اجرایی تشکیل شده است: بسیج جامعه، ساماندهی اطلاعات و نیازسنجی، اولویتبندی مشکلات، طراحی برنامه جامع مداخله، ارزشیابی. این رویکرد، مدلی است برای بهبود وضعیت بهداشتی و کیفیت زندگی جوامع و فرایندی است که از آن، جهتِ برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی برنامههای ارتقاء سلامت و پیشگیری از بیماریها استفاده میشود . با اجرای این پروژه، گامهایی در راستای مراحل اول و دوم و سوم این رویکرد برداشته شده و زمینه برای طراحی مداخلات جامع فراهم میگردد.
روش اجرای طرح:
این پژوهش یک مطالعه مقطعی و توصیفی بود که با استفاده از هر دو روش کیفی و کمی انجام شد. به منظور اینکه نیازسنجی با مشارکت ذینفعان انجام شود، مردم منطقه از آغاز کار بطور فعال درگیر طرح شدند. منطقه مسکن با توجه به نقشه منطقه به 24 بلوک تقسیم شده و بر اساس نیازسنجی قبلی، از هر بلوک 2 نماینده انتخاب شد. در شروع کار، نمایندگان فعال مشخص شده و برای بلوکهایی که به دلایل مختلف فاقد نماینده بودند، با کمک شورای معتمدین و نیروهای مردمی فعال مرکز، از میان افراد مورد اعتماد مردم، نمایندگان جدید انتخاب شد. طی جلساتی با این نمایندگان، اهداف طرح و چگونگی اجرای آن برای آنها تشریح شده و درخواست مشارکت آنان در انجام طرح ارائه شده و موافقتشان جلب گردید.
این مطالعه با استفاده از چند روش صورت گرفت تا جامعیت داشته وبا تلفیق نتایج، تصویری واقعیتر از نیازهای جامعه بدست آید. روشهایی که در این نیازسنجی مورد استفاده قرار گرفت شامل: پیمایش، بحث های گروهی متمرکز، مشاهده و مصاحبه بود. ابزار مورد استفاده در این طرح یک پرسشنامه طراحی شده بر اساس ویژگیهای منطقه بود. در طراحی پرسشنامه ابتدا با بررسی متون، نیازسنجیهای مختلفی که در مناطق مختلف کشور انجام شده بود مورد بررسی قرار گرفت و تعدادی سوال از آنها استخراج گردید. تعدادی سوال هم بر اساس نتایج نیازسنجیهای قبلیِ صورت گرفته در منطقه طراحی شد. از سوی دیگر با تشکیل تیمهای ده گانه مرکز شامل تیمهای (اعتیاد، فقر وبیکاری، محیط زیست، امنیت اجتماعی، تغذیه، ورزش و فعالیت بدنی، مهارتهای زندگی، آموزشی و فرهنگی، بهداشت عمومی، و ازدواج و طلاق ) سوالاتی در حیطه تخصصی هر تیم طراحی شد. در مرحله بعد کارشناسان مرکز با تلفیق سوالات تهیه شده، پرسشنامهای 83 سوالی و همچنین پرسشنامهای برای مشخصات دموگرافیک تدوین کردند. از آنجا که نیازسنجی اساساً برای رفع دغدغهای از اجتماع انجام میشود و بر اساس یافتههای آن لازم است پاسخ مناسبی به مشکلات داده شود، خود اجتماع نیز باید در تدوین سؤالها و سنجههای مطالعه مشارکت داشته باشند. بر همین اساس در مرحله بعدی پرسشنامۀ تدوین شده در اختیار نمایندگان مردمی مرکز قرار میگیرد تا نظرات مردم از طریق نمایندگان بلوک ها در آن لحاظ شود. این موضوع با حضور 48 نفر از نمایندگان مردمی مرکز، در 2 جلسه مورد بررسی قرار گرفته و اصلاحات پیشنهادی آنان در پرسشنامه انجام خواهد گرفت. نهایتا پرسشنامه طراحی شده توسط گروهی از متخصصان دانشگاهی در شورای پژوهشی مرکز بررسی پس از اصلاحات لازم، تصویب شد.
روایی و پایایی پرسشنامه طی یک مطالعه پایلوت محاسبه شد. پرسشنامهها با مراجعه پرسشگران (شامل نمایندگان آموزشدیده بلوکها و افراد معرفی شده از سوی شورای معتمدین و اعضای تیم پرسشگری مرکز) به درب منازل مردم منطقه بصورت مصاحبه با افراد مورد نظر، تکمیل شد.
دادهها کد گذاری و بطور تدریجی و همزمان با اجرای طرح وارد نرم افزار SPSS شد.
بحث های گروهی با حضور نمایندگا ن بلوکها و تعدادی از مردم هر بلوک که تمایل به شرکت در جلسات داشته باشند، و با حضور یک تسهیلگر آموزش دیده در محل مرکز، مساجد، مراکز بسیج و حسینیهها انجام گرفت. تسهیلگران ترجیحاً از بین نمایندگان بلوکها ـ با سطح تحصیلات بالاتر از دیپلم، اجتماعی و دارای قدرت بیان خوب ـ انتخاب شدند و پس از ارائه آموزشهای لازم به کار گرفته شدند. نتایج هر جلسه بحث گروهی، توسط تسهیلگر جمعبندی شده و در انتهای جلسه قرائت میشد تا به تصویب همه افراد حاضر در جلسه برسد. نتایج نهایی مجموع جلسات، توسط کارشناسان مرکز استخراج شده و جمعبندی نهایی صورت میگرفت. بحثهای گروهی برای هر یک از گروههای جوانان، سالمندان، زنان و ... بطور جداگانه انجام میشد. هر تیم بحث گروهی برای رسیدن به جمعبندی نهایی، حداقل 2 جلسه برگزار خواهد میکرد. زمان هر جلسه بین حداقل یک تا حداکثر دو ساعت بود.
اولویت بندی مشکلات، پس از دستهبندی مشکلات استخراج شده از پرسشنامه، توسط نمایندگان بلوکها و تعدادی از مردم منطقه (جمعاً 50 نفر) صورت میگرفت. روش اولویتبندی استفاده از روش ماتریس دوبعدی بود که مشکلات مختلف را دو به دو، بر اساس اهمیت، فوریت، ضرورت، عمومیت داشتن، قابلیت مداخله، بودجه مورد نیاز مقایسه کرده و مهمترین مشکلات را مشخص میکرد.
نمونهگیری: در این مطالعه، جامعه پژوهش، کل مردم منطقه تحت پوشش مرکز بود. برای بخش پیمایشی، نمونه مورد نظر با استفاده از روش نمونهگیری طبقهبندی شده انتخاب و از هر بلوک 30 خانوار بطور تصادفی انتخاب و سرپرست خانوار یا همسر سرپرست مورد سؤال قرار می گرفت که در مجموع شامل 720 نفر می شدند. پرسشنامه ها بصورت مصاحبه تکمیل شد