نقشه راه قطب علمی پزشکی جامعه نگر در برنامه توسعه

دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

 

 

 

 

تهیه و تدوین  و طرح ایده :

 نماینده علمی قطب جامعه نگر( دکتر سهیلا رشادت)

 

 

 

 

نقشه راه قطب در برنامه توسعه

تعریف: توسعه تعاریف متعددی دارد . شاید یکی از مجمل ترین تعاریف برای توسعه پایدار تعریفی باشد که در برنامه توسعه ملل متحد[1][1] ارائه شده است :

‌»استفاده از منابع برای بهبود کمی وکیفی سطح زندگی به گونه ای که برای نسل های آینده نیز محفو‌ظ بماند.»

 

توسعه چیست ؟

تغییر کمی و کیفی در جهت بهبود سطح زندگی و نه فقط رشد اقتصادی

 

UNDP-2003

مهمترین نکته ای که در این تعریف نهفته است ، اهمیت کیفیت در کنار کمیت سطح زندگی است . به این معنی که رشد اقتصادی به تنهایی به توسعه نمی انجامد ، بلکه بهبود تمامی ابعاد توسعه از قبیل اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی در کنار بعد اقتصادی برای تحقق توسعه ضروری هستند. نکته دوم که بر "پایداری"‌ توسعه تاکید دارد ، وجه تمایز توسعه را از "‌رشد " مشخص می کند . رشد حد و مرزی ندارد ، ولی توسعه باید به گونه ای صورت گیرد که منابع برای نسل های اینده باقی بماند و روند توسعه استمرار یابد.

توسعه به طرق مختلف سنجیده می شود . یکی از مهمتری شاخص ها برای اندازه گیری توسعه، "شاخص توسعه انسانی"‌ [2][2] است که در برنامه توسعه ملل متحد ارائه شده است . این شاخص از مجموعه سه شاخص امید به زندگی ، تحصیلات ،‌و تولید ناخالص ملی محاسبه می شود و به این ترتیب ابعاد سلامت ، اجتماعی فرهنگی و اقتصادی توسعه را در بر می گیرد (تصویر 1-1)‌.

 

 

 

 

تصویر 1-1 : ‌ابعاد شاخص توسعه انسانی

 

 

 

 

شاخص­های دیگری نیز برای سنجش میزان توسعه ارائه شده است، نظیر شاخص های فقر انسانی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، شاخص توسعه وابسته به جنس، توانمندی جنسیتی و ... که روی هم رفته 351 شاخص برای اندازه گیری ابعادمختلف توسعه مورد استفاده قرار می گیرند.

با در نظر گرفتن این ابعاد متنوع در می یابیم که دستیابی به توسعه تنها از طریق یک برنامه ریزی جامع و فراگیر میسر می شود و اجرای چنین برنامه ای مستلزم همکاری گسترده سازمان های مختلف دولتی و غیر دولتی و مشارکت مردم خواهد بود .

 

یک برنامه توسعه می باید از مشخصات ویژه ای برخوردار باشد تا بتواند به اهداف خود دست یابد:‌

 

  1. اصالت: ‌مهمترین عامل موفقیت هر برنامه توسعه این است که مورد پذیرش جامعه واقع شود . به این منظور، برنامه توسعه باید با شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی جامعه متناسب باشد و با آداب و رسوم مردم هماهنگی داشته باشد . بدین ترتیب ، بدیهی است که نمی توان برنامه ای را از خارج از جامعه تقلید کرد و هر برنامه توسعه باید برای شرایط خاص جامعه مورد نظر طراحی شود.

 

 

 

 

2-تغییر در مدیریت روابط:‌ فرآیند توسعه به میزان زیادی به زیرساخت های اجتماعی وابسته است . طبق تعریف برنامه توسعه ملل متحد ، ارکان اصلی جوامع به سه گروه تقسیم می شوند :‌دولت[3][3] ، بخش خصوصی[4][4] ، و جامعه مدنی[5][5] . جامعه مدنی بخش غیر سیاسی و غیر انتفاعی از ساختارهای اجتماعی است . برای تحقق توسعه ضروری است که ارتباطات بین این سه بخش جامعه متعادل باشد و مدیریت صحیح بر نقش و وظائف هر یک زا این ساختارها اعمال شود . با گسترش یافتن جامعه مدنی ، سرمایه اجتماعی نیز افزایش می یابد که یکی از شاخص های توسعه اجتماعی است .

3-توسعه برای تمامی جوامع:‌ توسعه در دو بعد مطرح می شود . در بعد اول نیازهای اولیه انسان پوشش داده می شود . در بعد دوم انسجام فیزیکی کره زمین و سایر موجودات زنده مطرح می شود . در نتیجه ، به دلیل اشتراک تمامی کشورها در بعد دوم ، توسعه تنها برای کشورهای در حال توسعه مطرح نیست ، بلکه کشورهای توسعه یافته را نیز شامل می شود . توسعه فرآیندی مستمر است که باید برای همیشه ادامه یابد و سطح مشخصی از توسعه وجود ندارد که پس از دستیابی به آن برنامه های توسعه متوقف شود .

4-برابری و عدالت: ‌بدیهی است که هر برنامه توسعه باید تمامی اقشار جامعه را در بربگیرد و به ویژه در جهت حمایت از اقشار آسیب پذیر و کاهش نابرابری ها و تبعیضات هدایت شود .

5-پایداری : ‌توسعه باید پایدار باشد ، به این معنی که از منابع برای توسعه به نحوی استفاده شود که برای نسلهای آینده محفوظ یماند و روند توسعه با گذشت زمان کند نشود‌ (‌برابری میان نسل ها )

6-زمان طولانی:‌ توسعه واقعی برای آنکه نهادینه شود و پایدار بماند به صبر و زمان طولانی نیاز دارد .

7-مشارکت : برای آنکه برنامه توسعه اصالت داشته باشد ، پایدار بماند ، و از اقشار آسیب پذیر جامعه حمایت کند ، باید با مشارکت مردم طراحی و اجرا شود و مردم بر روند آن نظارت داشته باشند . توسعه را نمی توان برای مردم انجام داد ، بلکه خود مردم باید نیازهای توسعه را درک و شناسایی و برنامه های توسعه را طراحی و اجرا کنند . در واقع مشارکت یعنی فراهم ساختن فرصت در جهت توانا ساختن همه اعضای جامعه برای شرکت فعالانه و تاثیر گذار در فرآیند توسعه و تقسیم عادلانه ماحصل آن .

8-توانمند سازی:‌ توسعه باید در راستای توانمند سازی مردم ،‌ به ویژه اقشار آسیب پذیر باشد . توانمندی زمانی حاصل می شود که افراد بتوانند سرنوشت خود را انتخاب کنند و بادسترسی و کنترل منابع به حداکثر تواناییهای خود برسند . با توانمندشدن تمام اقشار جامعه ، فرصت های تحصیلی و شغلی برای همه مردم یکسان خواهد بود و هر فرد بسته به تواناییهای خود ، جایگاه شایسته خود را در جامعه پیدا خواهد کرد . به عبارت بهتر ، توانمند سازی ، برابری و شایسته سالاری را به همراه خواهد داشت.

E مجموعه این 8 مشخصه ارزش هایی هستند که باید در طراحی ، اولویت بندی ،‌اجرا، و ارزشیابی برنامه های توسعه لحاظ شوند.

با عنایت به اهداف هزاره مشخص می شود که نیمی از اهداف به "ارتقای سلامت "‌ اشاره دارند.

ارتقا سلامت

تعریف :طبق تعریف برنامه توسعه ملل متحد ، ارتقای سلامت بخشی از برنامه توسعه و فرآیندی است برای توانمندسازی مردم تا بر عوامل موثر بر سلامت خود کنترل داشته باشند .

بدین ترتیب ، ارتقای سلامت با توسعه ارتباط تنگاتنگ دارد و حتی به زغم بسیاری از دست اندرکاران ، محور توسعه محسوب می شود . با دستیابی به اهداف ارتقای سلامت ، بخش بزرگی از اهداف توسعه نیز محقق خواهد شد.

 

جدول 1-1:‌ اهداف توسعه هزاره

اهداف توسعه هزاره

ریشه کن کردن گرسنگی و فقر مطلق

ارتقای سلامت مادران

دسترسی همگانی به آموزش ابتدایی

مبارزه با ایدز ، مالاریا و بیماریهای دیگر

ارتقای برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان

تضمین پایداری زیست محیطی

کاهش مرگ و میر کودکان

ایجاد یک همکاری جهانی برای توسعه

 

در اینجا لازم به یاداوری است که برنامه های ارتقای سلامت نیز همانند برنامه های توسعه باید با شرایط اجتماعی ـ فرهنگی جامعه مطابقت داشته باشند و یا به اصطلاح " بومی " شده باشند . این مهم میسر نخواهد بود مگر از طریق پژوهشی در روش های بومی سازی برنامه های توسعه و ارتقای سلامت .

رویکرد برنامه ریزی شده به سلامت جامعه(PATCH = Planned Approach To Community Health)

این راهبرد در اواسط سال 1980 توسط مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها پیشنهاد شد. طبق این رویکرد ، لازمه ارتقای سلامت ، مشارکت دادن مردم در برنامه های توسعه در جهت کنترل بیشتر بر سلامت و ارتقای آن می باشد . مدل PATCH پنج جز ضروری دارد که اولین جز آن بسیج و سازماندهی جامعه می باشد. استفاده ازجلب مشارکت جامعه ازجمله راهکارهای مطلوبی است که از تداوم بیشتری برخوردار است. برای مشارکت مردم در فرایند تحقیقات مدل های متعددی وجود دارد، ازجمله آن ها دو مدل پیشنهادی زیر(شکل 1-1) می باشد:

 



شکل 1-1: چرخه رویکرد برنامه ریزی شده به سلامت جامعه (PATCH)

 

مشارکت

همانطور که از قسمت های قبل می توان نتیجه گیری کرد ، مشارکت مردم در پایداری و نهادینه شدن هر برنامه توسعه یا ارتقای سلامت از جایگاه ویژه ای برخوردار است . در مشارکت 2 سوال اصلی مطرح می شود که عبارتند از:              چه کسی باید مشارکت کند ؟

                              مشارکت در چه سطحی باید صورت گیرد ؟

 

در پاسخ به سوال اول ، همه اقشار جامعه باید در برنامه مشارکت داشته باشند . به عبارت بهتر، همه کسانی که به نوعی در برنامه ذینفع هستند ( برروی برنامه تاثیر می گذارند یا از برنامه تاثیر می گیرند ) باید در برنامه شرکت داده شوند.

در مورد سطح مشارکت ، پاسخ ها متنوع است . در مراجع مختلف طبقه بندی های متفاوتی از سطوح مشارکت ارائه شده است . در عمل ، طبقه بندی های ساده تر شاید کارآمد تر باشند . در یک نوع طبقه بندی ، مشارکت به 4 رده اسمی،  ابزاری، نمایندگی، و متحول کننده، تقسیم شده است.

تحقیق مشارکتی (Participatory Research )

اصول :‌

پژوهش با مردم

نقش فعالانه مردم در پژوهش( به جای نقش منفعلانه )

توانمندسازی مردم از طریق فرایند پژوهش