همه ساله چنین روزی به عنوان روز بزرگداشت ملاصدرا درایران گرامی داشته می شود . صدر الدین محمد شیرازى، مشهور به صدر المتالهین و ملا صدرا، در سال 979 ه ق در شیراز به دنیا آمد . او از همان ابتدا به سوی تحصیل علم و دانش کشیده شد . وی پس از تکمیل تحصیلاتمقدماتى، به کاشان رفت و پس از مدتى عازم اصفهان شد. در اصفهان نزد شیخ بهایى به تحصیل علوم نقلى و در محضر میرداماد به فراگیری علوم عقلى مشغول شد . به دلیل نظرات خاص ایشان در حوزه فلسفه و همچنین حسادت و رشک برخی از شیوخ نسبت به علم ایشان ، حاسدان علیه او دادسخن سردادند و شاه عباس را علیه وی تحریض نمودند . ملاصدرا ناچار مجبور به تبعید شد و از شهری به شهر دیگر رخت اقامت افکند . و سرانجام پس از هفت تا پانزده سال در روستاى کهک، از توابع قم کنج عزلت گزید و به نگارش آثار علمی خود مشغول شد . او در این مسیر حکمت متعالیه را طرح ریزی کرد . در پایان عمر ، امامقلى فرزند اللهوردىخان، حاکم شیراز از ملا صدرا دعوت کرد تا به شیراز رفته و سرپرستى مدرسه جدید را برعهده بگیرد. صدر المتالهین دعوت وی را قبول کرد و و به زادگاهش برگشت. از آثار اوی می توان به الحکمه المتعالیه فى الاسفار الاربعه العقلیه ، شرح اصول کافى ، رساله سه اصل ، الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه ، کسر اصنام الجاهلیه ، ، المبدا و المعاد ، تفسیر برخى از سورههاى قرآن، شرح الهدایه الاءثیریه ، المظاهر الا لهیه و مثنوى اشاره کرد . حضرت امام خمینی ره درباره ایشان در رساله کشف الاسرار می گویند : ((محمد بن ابراهیم شیرازى ... اول کسى است که مبدا و معاد را بر یک اصل بزرگ خلل ناپذیر بنا نهاد و اثبات معاد جسمانى با برهان عقلى کرد و خلله اى شیخ الرئیس را در علم الهى روشن کرد و شریعت مطهره و حکمت الهى را با هم ائتلاف داد با بررسى کامل دیدیم هر کس درباره او چیزى گفته از قصور خود و نرسیدن به مطالب بلند پایه اوست ... این فیلسوف بزرگ اسلامى و حکیم عظیم الهى ... افق شرق را به نور حکمت قرآن روشن کرد...))
مطالبى از فصل دوازدهم کتاب مبدا و معاد او را می خوانیم : دنیا، منزلى است از منازل سایرین الى الله،ونفس انسانیه، مسافرى استبه سوى خدا از اول منزلى از منازل وجودش که هیولیتىباشد که در غایتبعد از خداوند است، چون که ظلمت محض و خست صرفاست، و سایر مراتب وجودیه از جسمیت و جمادیت و نباتیت و شهویت وغضبیت و احساس و تخیل و توهم، و بعد از آن انسانیت از اولدرجهاش تا به آخر شرفش و بعد از آن ملکیتبر طبقات متفاوتهاش بهحسب قرب و بعد از خیر محض، همه آنها منازل و مراحلند به سوىخداوند، و ناچار است مسافر به سوى او را که بگذرد بر همه اینها تاآنکه به مطلوب حقیقى برسد. و قوافل نفوس انسانیه در این مراحل در عقب یکدیگرند و متخالفند،بعضى قریب الوصول و بعضى بعید الوصول، و بعضى ایستادهاند و بعضىراجعند، و بعضى سریع السیر در اقبال و بعضى در ادبار، و بعضى بطىءالسیر در اقبال یا در ادبار، به حسب آنچه قضا و قدر الهى در حق هریک از اهل سعادت و شقاوت جارى شده است. و انبیاء صلوات الله علیهم، مسافرین به سوى اویند، و ابدان مراکبمسافریناند. و هر که از تربیت مرکب و تدبیر منزل ذاهل و غافل گردد،سفرش تمام نمىشود....